ماه مبارک رمضان سال 67 در پادگان امام خمینی شهر اهواز بودیم . بچه های گردان ابوذر همه روزه می گرفتند . افطاری و سحری خیلی ساده بود و حتی کفاف بچه نمی داد . به دلیل ماه مبارک معمولا بعد از نماز صبح می خوابیدیم .  بعضی روزها وقتی از خواب بیدار می‌شدیم متوجه می‌شدیم کلیه ظروف غذای سحر شسته شده و آسایشگاه دسته  مسلم  تمیز شده و همه چیز مرتب است !!!

یعد از دو سه روز این موضوع باعث شد که دقت کنم تا شاید متوجه  قضیه شوم !!! می خواستم  هر طورشده ته توی قضیه را در بیارم !  نهایتاً یک شب نخوابیدم تا متوجه شوم چه کسی این خدمت را به بچه ها  انجام می‌دهد! بعد از صرف سحر و اقامه نماز صبح که همه بخواب رفتند دیدم که مجتبی رحمانیان از خواب بیدار شد و به انجام کارهای فوق پرداخت و این‌گونه بود که شهردار ناشناس آسایشگاه  شناسایی شد. وقتی متوجه شد که موضوع لو رفته قسمم داد که به بچه ها چیزی نگویم .

هدیه به شهید مجتبی رحمانیان از شهدای گردان ابوذر لشکر 33 المهدی جهرم صلوات 

راوی : مسعود فرشیدنیا